استادیوم ومبلی
استادیوم ومبلی لندن بزرگ ترین ورزشگاهی است که محل تماشاچیان ان به طور کامل توسط سقف سازه ای تک دهانه ی قوسی شکلی پوشانده شده است. قوس ورزشگاه دارای یک دهانه ی ۳۱۵ متری است که آن را به یک نماد شهری بدل کرده و از تمام نقاط شهر قابل مشاهده است.
بزرگترین چالش برسرراه فاستر طراحی ورزشگاه ۹۰۰۰۰ نفری بود که فضاهای داخلی آن بدون ستون بوده و در عین حال سقف آن قابلیت باز و بسته شدن داشته باشد. قوس ورزشگاه در قطعات کوچک وبرروی زمین مسطح ساخته و پس از اتمام اتصال آنها به یکدیگر و شکل گیری قوس سازه تحت زاویه ی ۲۲ درجه بلند شده و در جای خود محکم گردیده است.
بخش شمالی سقف ورزشگاه توسط ۸ دسته کابل فولادی ضدزنگ به قطر ۱۵۰ میلیمتر به قوس متصل شده است. این کابل ها نگهدارنده ی خرپاهای معلقی هستند که ۶۰ درصد جایگاه ها را پوشش می دهند. کابل های متقارن این ۸ دسته به سازه ی کاسه ای شکل بتنی که جایگاه تماشاچیان ورزشگاه را شکل می دهد متصل می شوند. خرپاهای دوسمت ورزشگاه ریلی را به وجود آورده اند که سقف روی آن حرکت می کند.
سازه سقف این استادیوم از مقاطع فولادی لوله ای شکل تشکیل یافته و مانند سبد بافته شده است. این مقاطع توسط یکسری حلقه فولادی به یکدیگر متصل شده اند. این قوس در بخش میانی ۷ متر قطر دارد که این قطر در دو انتهای خود به ۱٫۵ متر کاهش می یابد. لوله های فولادی در این دو نقطه جمع شده و به تکیه گاه ها متصل می شوند.
در طول فرایند نصب تکیه گاه ها این امکان را به سازه ی قوسی شکل میدهد که به وسیله ی یک مفصل موقتی دوران و چرخش نماید. این ویژگی نصب و برپایی قوس را برای سازندگان آن راحت تر می نمود. پس از اتمام نصب سازه مفاصل برداشته شده و قوش در نقطه ی اتصال به تکیه گاه ها به وسیله جوش در محل نوعی تکیه گاه مفصلی ساچمه ای ایجاد شد. ایستایی سازه نیز توسط نیرویی که از سوی قوس به تکیه گاه ها وارد می شود تامین می گردد.
نیروهای وارده توسط ۱۹ شمع بتنی که به وسیله ی یک کلاهک به قطر ۲۰ متر به یکدیگر متصل شده اند به زمین منتقل می شود. یک سازه ی بتنی استوانه ای نیروها را مستقیما از قوس به کلاهک شمع انتقال می دهد. طوقه ای از جنس فولاد خشکه رابط و انتقال دهنده ی نیرو از سازه ی فلزی به شالوده ی بتنی سازه می باشد.
تکیه گاه ها نقش حساس و تعیین کننده ای در فرایند طراحی ورزشگاه داشتند بنابراین بروز هر خطایی در این پروسه می توانست به فاجعه ای بدل شود. مهندسان به دنبال راه حلی فراتر از روش های معمول بودند و در این راستا می بایست مسیر انتقال نیروها در سازه را به خوبی بررسی و پیش بینی کنند.
به وجود آنکه تکیه گاه ها طوقه ی بتنی و شمع ها به درستی کار انتقال نیروها را انجام می دادند ولی مهندسان تصمیم به استفاده از تعدادی میله ی مسلح کننده اضافی گرفتند که از یک سمت به طوقه و ازسوی دیگر به سازه ی بتنی ورزشگاه متصل بودند. این اتصالات اضافی در صورت بروز مشکل می توانند کل نیرو را از طریق برش به شالوده منتقل کنند. پس از پایان نصب تمامی قطغات بارگذاری روی قوس کامل شد و یک غلاف بتنی دور تکیه گاه فولادی سازه را فراگرفت.